title
به گزارش Alamolhoda.com، آیتالله علمالهدی شامگاه چهارشنبه در مراسم عزاداری شب نوزدهم ماه رمضان در حرم امام رضا (علیهالسلام)، با بیان اینکه اولین شب احیا متعلق به ساحت مولی الموحدین امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است، اظهار کرد: شب قدر ما با شب قدر دیگر مسلمانان این تفاوت را دارد که آنان در شب قدر تنها نماز میخوانند و ذکر میگویند، نماز و ذکری که برحسب قطع ارتباط با ذات مقدس حق، بندگان را به خدا وصل نمیکند اما شب قدر ما شب قدری است که غیر از نماز و عبادت و ذکر، یک «حبلالله المتینی» بین ما و ذات کبریایی حق وجود دارد که با همه قطع ارتباطی که ما با خدا بهوسیله گناهان و معاصی پیدا کردیم، ما را به خدا وصل میکند و آن وجود مقدس مولا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است.
علی مظلومترین مظلومان جهان است
ایشان ادامه داد: دلها آکنده از عشق علی است، شب، شب امیرالمؤمنین است و آن تپشی که در دلها و قلبهای شما برادران و خواهران در عشق مولا وجود دارد، تنها ابزاری است که در شب قدر به این وسیله به خدا نزدیک میشویم و تمام دلآکندگی ما در امشب نسبت به عشق مولا امیرالمؤمنین عمدتأ در این ارتباط است که علی مظلومترین مظلومان جهان است.
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی اضافه کرد: مظلومیتی که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) داشت، هیجان قلبی و باطنی ما را در حدی تحریک میکند که با اشک چشم با نقش علی در خانه خدا گریه کنیم و در خانه خدا استغفار کنیم، این خصوصیت برای ما شیعیان است.
ایشان با طرح این سؤال که آیا مظلومیت علی (علیهالسلام) در شهادت ایشان است، خاطرنشان کرد: درباره مظلومیت امیرالمؤمنین (علیهالسلاک) سخن زیاد شنیدید اما آبا مظلومیت علی این بود که در سحرگاه امشب فرق نازنینش با شمشیر زهرآلود شکافته شد؟ آیا مظلومیت علی در شهادت ایشان بود؟ مظلومیت علی جریانی است که همه زندگی ایشان را فرا گرفته یعنی مظلومیت ایشان تنها در یک مقطع زندگی نبوده، در تمام جریان زندگی اجتماعی و حیات سیاسی مولا مظلومیت میدرخشد و از همه مسائل روشنتر و واضحتر است.
بصیرتآفرینی صدیقه اطهر در بیان مظلومیت امیرالمؤمنین
آیتالله علمالهدی بیان کرد: آنچه بخواهیم از تاریخ، روایت و حدیث بگوییم، آنقدر اهمیت ندارد که مظلومیت علی را از منطق صدیقه اطهر (سلامالله علیها) و از منطق خود امیرالمؤمنین بیان کنیم؛ وجود مقدس صدیقه اطهر (سلامالله علیها) در آن زمان کوتاهی که بین رحلت پیغمبر اکرم (صلواتالله علیها) و شهادت آن حضرت فاصله شد، در تعابیر مختلف در همه خطبهها، در همه سخنها و در همه خطابیاتی که با مسلمانان در این مدت کوتاه داشت، تصویر مظلومیت امیرالمؤمنین برای صدیقه اطهر به عنوان یک فراز از بصیرتآفرینی و روشنسازی امت اسلام مطرح بود.
ایشان تصریح کرد: صدیقه اطهر (سلامالله علیها) در بیانی وضعیت مظلومیت مولا را بعد از رحلت پیغمبر اکرم تصویر میکنند، خطاب به پیغمبر در خطبهای که در مسجد پیغمبر خواندند، خطاب به پیغمبر عرض میکنند «وَ أُثْكِلَ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلْمُؤْتَمَنُ أَبُو وَلَدَیْكَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ وَ أَخُوكَ وَ وَلِیُّكَ وَ حَبِیبُكَ وَ مَنْ رَبَّیْتَهُ صَغِیراً وَ وَاخَیْتَهُ كَبِیراً...» پدر، یا رسول الله، بعد از شما پدر دو عزیزت حسن و حسین و آنی که تو او را از کوچکی تربیت کردی و در بزرگی او را برادر خودت قرار دادی، بعد از شما مصیبت زده شده جوری که دارد با مصیبت و عزا زندگی میکند، «... وَ أَحْلَى أَحْبَابِكَ وَ أَصْحَابِكَ إِلَیْكَ مَنْ كَانَ مِنْهُمْ سَابِقاً وَ مُهَاجِراً وَ نَاصِراً...»، همه از ما بریدند و جدا شدند، اصحاب و دوستان شما، آنانی که هجرت کردند، مهاجر بودند، آنان که از انصار، ناصر شما بودند، همه از ما بریدند، عزاداری، غصه، غم و مصیبت فرا گرفته است ما را، «... وَ اَلثُّكْلُ شَامِلُنَا وَ اَلْبُكَاءُ قَاتِلُنَا وَ اَلْأَسَى لاَزِمُنَا ثُمَّ زَفَرَتْ زَفْرَةً وَ أَنَّتْ أَنَّةً كَادَتْ رُوحُهَا أَنْ تَخْرُجَ ثُمَّ قَالَتْ»، پدر گریه دارد ما را میکشد و مصیبت و درد با ما ملازم شده است.
مظلومیت امیرالؤمنین در تحریم شخصیت ایشان
امام جمعه مشهد مقدس افزود: این تصویری است که صدیقه اطهر از مظلومیت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بعد از رحلت پیغمبر دارند، چه شد که مولا بعد از پیغمبر اینقدر مظلوم واقع شد؟ نوع ظلمی که به مولا وارد شد تنها غصب و چپاول حق امیرالمؤمنین بود؟ آنچه ظلم جدیتر بود، این بود که شئون ارزشی امیرالمؤمنین بهعنوان نقطه ضعف مولا به حساب میآمد.
ایشان در تشریح مظلومیت امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، ابراز کرد: در زمانی که در جنگ احد مسلمانان عدهای فرار کردند و عدهای شهید شدند، پیغمبر ماند و سه هزار لشکر قریش، فقط یک نفر با این سه هزار نفر میجنگید آن هم وجود اقدس مولا بود و اینها را شکست داد، این شخصیت امیرالمؤمنین با این ارزش، شد نقطه ضعف امیرالمؤمنین که گفتند «علی خشن» است، آدم میکشد، خشونت با کی؟ با عمرو بن عبد ود، ابوجهل و عتبه و شیبه؟
آیتالله علمالهدی اضافه کرد: امیرالمؤمنین که کنار بچه یتیم مینشست و با اشک چشم او گریه میکند، بچه یتیم را در دامن میگیرد، سر او را به سینه میچسباند و همزمان با گریه او مولا گریه میکند، این علی شد خشن چون عمرو بن عبد ود را کشته، چون عتبه و شیبه را کشته، آنی که ملاک عظمت و ارزش امیرالمؤمنین بود، شد نقطه ضعف ایشان که مردم را از اطراف مولا پراکنده کنند.
ایشان اظهار کرد: در بیان صدیقه اطهار در بیان این مظلومیت امیرالمؤمنین در یک خطبه فرمودند «هروقت دشمن حمله میکرد، آتش جنگ را میافروختند و حمله میکردند به مسلمانان و شاخی از شیطان درمیآورد، یک عربدهکش از مشرکین در مقابل مسلمانان عربده میکشید، پیغمبر اکرم دهن که باز میکرد، پیغمبر برادر خودش را در کام این گردنکشِ یاقی میانداخت و وجود اقدس مولا هم دست برنمیداشت تا تمام مغز و سر او را درهم میکوبید.
تبدیل عظمت امیرالمؤمنین به نقط ضعف
عضو مجلس خبرگان رهبری افزو: آنچه ارزش و عظمت علی هست که در همه جنگها، پیروزی مسلمانان به خاطر ایشان بود که تمام دشمنان امت اسلام را براندازی میکرد و از بین میبرد، حالا بشود نقطه ضعف ایشان که چون خشن است، به درد حکومت نمیخورد، در حکومت یک آدم دلرحم لازم است!
ایشان به اجرای عملیات روانی علیه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) اشاره و بیان کرد: این عملیات روانی که روی مردم شد برای این که قدرت را به دست بگیرند و بر سرنوشت امت مسلط بشوند، این چهره عملیات روانی و این نوع عملیات روانی در همه زمانها در جامعه پپیروان مولا در مورد کسانی که خطشان خط علی است وجود دارد و کار را به جایی رساندند که خود مولا مظلومیتش را اینگونه تبیین میکند که به خانهاش حمله بردند، بچهاش را کشتند و عزیزترین عزیزانش را تا مرز شهادت زیر ضربات تازیانه و غلاف شمشیر گرفتند و هیچ کس از مردم به دادخواهی امیرالمؤمنین برنخواست.
آیتالله علمالهدی ادامه داد: مظلومیت این است که با همه قدرت و توانمندی و با همه عظمتی که امیرالمؤمنین از نظر قهرمانی دارد، مقابل چشمش عزیزترین عزیانش را زیر ضربات شلاق و تازیانه بگیرند؛ تا آخر عمر هروقت نماز میخواند، میگفت «اللهم العن مغیرة بن شعبه» چون میدید چه کسی دارد ضربه میزند.
25 سال استخوان در گلو و خار در چشم
ایشان بیان کرد: مولا در خطبه شقشقیه در بیانی، این مظلومیت خود را بیان میکند، می فرماید « فَمَا رَاعَنِی إِلَّا وَالنَّاسُ كَعُرْفِ الضَّبُعِ إِلَیَّ یَنْثَالُونَ عَلَیَّ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ حَتَّى لَقَدْ وُطِئَ الْحَسَنَانِ وَشُقَّ عِطْفَأیَ مُجْتَمِعِینَ حَوْلِی كَرَبِیضَةِ... » وضع من بهصورتی قرار گرفت که با دست بریده که هیچ یاوری ندارم با آنان بجنگم یا بر این ظلمت و تاریکی کوری که جامعه را گرفته و هیچ کس حقیقت را تشخیص نمیدهد، من صبر کنم، جامعه وضعی گرفته که در این مصیبت و این رنج، آدم میان سال پیر میشود، آدم صغیر، کبیر میشود در این درد و رنجی که جامعه و مرا فرا گرفته است، من صبر کردم مثل کسی که استخوان در گلو دارد و خار در چشم.
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی با بیان اینکه 25 سال زندگی امیرالمؤمنین در این شرایط گذشت که تمام حق حضرت پامال شده بود، گفت: با دست خودش بدن مجروح عزیزترین عزیزانش را که به شهادت رسیده در زیر خاک ناپدید کرد و نبود زهرا بهعنوان دردی جانکاه مولا را زجر میداد، تا این که ]مردم[ فهمیدند اشتباه رفتند و راه را عوضی رفتند، تا سراغ علی نروند حاکمیت عادلانه در امت اسلام پیش نمیرود.
بیعت بهعنوان حاکم عادل، نه امام امت
ایشان خاطرنشان کرد: امیرالمؤمنین میگوید «آمدند بهعنوان حاکم عادل با من بیعت کنند نه بهعنوان یک امام و مظهر حاکمیت الله»، مولا وارد خانه شد و در را بست، از دیوار خانه بالا آمدند و در را باز کردند، جماعت ریختند اطراف امیرالمؤمنین که نزدیک بود حسن و حسین از فشار جمعیت لگدمال شوند تا با من بیعت کنند اما روزی که من قیام کردم برای نظامسازی و اجرای عدالت در امت، نبودند.
آیتالله علمالهدی با بیان اینکه حضرت در اولین خطبهای که خواندند، خط خود را اعلام کرد، افزود: امیرالمؤمنین فرمود «من آمدم انقلاب کنم، آمدم جامعه شما را زیر و رو کنم، بالاترین شما پایینترین قرار بگیرد، پایینترین بالاترین قرار بگیرد با تکیه بر قدرت، زور و رزر انسانها حکومت نکنند، با تکیه بر عدل و ایمان انسانها موقعیت حکومتی داشته باشند، فرمود «من چنین حاکمی برای شما هستم، اگر این حکومت را میخواهید با من بیعت کنید» اما چند صباحی نگذشت کسانی که از همه به پیغمبر نزدیکتر بودند و جزو اهل بیت پیغمبر به حساب میآمدند، طلحه و زبیر به اتفاق زن پیغمبر بر امیرالمؤمنین شوریدند و جنگ جمل را راه انداختند و این زمینه شد برای این که عناصر مرتجع ضد انقلاب علی به نام قاسطین که در شام اجتماع کرده بودند، پرده ردی شود و کسانی که مال مؤمنین را خوردند و سالها جنایت بر مردم کردند، دست به دست هم بدهند و بیایند با امیرالمؤمنین بجنگند و کسی علی را یاری نکند.
سقوط بصیرت در جامعه
ایشان یادآور شد: مولا میفرمایند بصیرت مردم آنقدر سقوط کرده که در مسئله زمامداری، پسر هند جگرخواری که جز چپاول، جنایت و دزدی در قاموس او و اطرافیانش نبوده، یک طرف و من علیِ منادی عدالت در بشریت را یک طرف قرار بدهند و بگویند زمامدار علی باشد یا معاویه؟ این امر سبب شد در جریان حکمیت یک عده افرادی که خودشان را ولایتمدار امیرالمؤمنین معرفی میکردند، برگردند آنطرف علیه نزدیکترین افراد و فداییترین افراد امیرالمؤمنین یعنی مالک اشتر قیام کنند که او نباید جنگ را ادامه دهد؛ این شگرد شیطان تازگی ندارد.
امام جمعه مشهد مقدس به شگرد دیگر دشمن برای سرکوب امام اشاره و اظهار کرد: اینی که منافقین بیایند برای زدن امام، اطرافیان ایشان را بزنند و تخطئه کنند، اتفاق افتاد، اطرافیان مقام رهبری را تخطئه کنند و مورد اهانت قرار دهند برای سرکوبی رهبری، رفتاری است که با امیرالمؤمنین انجام شد؛ علیه مالک اشتر سم پاشی و تبلیغ کردند، او تنها کسی بود که از مولا حمایت میکرد، لحظهای که مالک در جنگ صفین دارد پیروز میشود و دشمن بهعنوان دسیسه و شیطنت، قرآنها را سر نیزه کرد، ریختند سر امیرالمؤمنین که باید جلوی مالک را بگیری و از اینجا «مارقین» و خوارج ایجاد شدند.
ایشان با تأکید بر اینکه بلای مارقین بدتر از بلای ناکسین و قاسطین بود، متذکر شد: ناکسین کسانی بودند که دیدند منافعشان با علی جور درنمیآید، قاسطین از اول دشمن بودند و جنایت کردند و بیتالمال را دزدیدند، یک مشت چپاولگر دزد که فراری بودند، مردم اینها را تکه تکه میکردند، اینها بیایند با علی (علیهالسلام) بجنگند، چندان بعید نیست اما مارقین بیشتر دل علی را به درد آوردند.
آیتالله علمالهدی اضافه کرد: کسانی که اول با علی بیعت کردند و دور و بر ایشان را گرفتند، بیایند به جایی برسند که بگویند علی کافر است و علیکش از بین اینها دربیاید، بلای مارقین به مراتب بیشتر است.
ایشان با بیان اینکه عملیات روانی کار را به جایی رساند که مردم از جا حرکت نکنند، دفاع نکنن و در برابر مسائل بیتفاوت باشند، ابراز کرد: اشعث بن قیس در کوچههای کوفه حرکت میکرد و میگفت «از وقتی علی به کوفه آمده، جز جنگ و شهید دادن برای ما هیچ چیز نیاورده است»، مردم نیز سوژه عملیات روانی شدند؛ کار به جایی رسید که مولا بگوید «بیاید با دشمنان بجنگید، اینها به هیچ چیز پایبند نیستند و جز چپاول مردم کار دیگری ندارند»، مردم هم در مقابل امیرالمؤمنین بیتفاوت سر را پایین انداختند و حرکت نکردند.
پایان غصههای امیرالمؤمنین ...
نماینده ولی فقیه خاطرنشان کرد: مولا مظلومیت خود را در مقابل مردم کوفهای که بیتفاوت در مقابل این عناصر حرکت نکردند، اینطور فرمود «ای جانهای از هم جدا شده و دلهای از هم پراکنده، کسانی که قیافهتان به چشم میآید اما عقل در این قیافهها نیست»، تعبیر امیرالمؤمنین از مردم کوفه این است؛ میفرمایند من شما را وادار میکنم به حمایت از حق برخیزید و شما از حق فرار میکنید مثل فرار بزغالگان از غرش شیر؛ شما نمیتوانید حقی را بگیرید و دردی از دل من بردارید.
ایشان گفت: در واقع امشب سحر که فرق امیرالمؤمینن شکافته میشود، مصیبت امیرالمؤمنین نبود، این نجات علی بود، آن لحظه که شمشیر زهرآلود بر فرق علی وارد شد، فرمود «فُزتُ وربَّ الكعبة»، به خدای کعبه رستگار شدم یعنی غصهها تمام شد.